۱۳۸۹ فروردین ۲۶, پنجشنبه

اولين قطره رنگ روي ديوار...



توي دنيا و فضا گرافيتي، ديوار يه جورايي بهشته...حالا بهشت چه در دين ها و چه درنظر مردم بهترين وعالي ترين جاست، جايي كه آدم به تمام آرزوهاش مي رسه...جايي كه مي تونه تمام دغدلي هاشو از دنيا خالي كنه و اون چيزيو كه خيلي وقته تو گلوش گير كرده بگه...جايي كه مي تونه با خداي خودش حرف بزنه و آروم باشه...جايي كه ديگه هيچ غم و غصه اي نداره و فقط عشقو حاله...
ديوار هم واقعا در نظر گرافر ها (همون كسايي كه گرافيتي كار مي كنن) يه جورايي بهشته.....تمام حرفاشو روي ديوار مي زنه...تمامه دغدلي هايرو كه از دنيا داره رو ديوار خالي مي كنه...حتي بعضي ها واقعا مي گن كه وقتي دارن گرافيتي رو پياده مي كنن رو ديوار با خداي خودشون احساس نزديكي مي كنن ( گفته T-Kid در مصاحبه اي در سال 1992)...
منم خودمو گرافر كه نه، اما يه كسي كه گرافيتي رو دوست داره حساب مي كنم...پس تو نظرم بد نبود كه اسم وبلاگي رو كه قراره باهاش حرفامو به دنيا، به مردم بزنم، بزارم ديوار...خيلي وقته كه نينگ تعطيل شدو منم موندم كه اين شرو ور هايي كه به ذهنم مياد رو چيكار كنم...كار هامو كجا بذارم كه ديده بشه...چون رياست محترم شهرداري تازگي ها خيلي لطف داره به گرافر ها و هر جا گرافيتي ببينه كلكشو مي كنه، پس بايد يه جايي درس مي كردم كه كارام قبل از مرگشون حداقل يه بار ديده بشن...
اينم تاريخچه خسته كننده اينكه چرا من تصميم گرفتم اين وبلاگو درس كنم و اينكه چرا اسمشو گذاشتم ديوار...
پس مي شه گفت اين اولين قطره رنگيه كه من با اسپري ذهنم روي ديوارم مي زنم....
با نظرات و پيشنهادات و انتقادات و مشاهدات و كمك هاتون اين ديوار قشنگ تر و بهتر رنگ آميزي مي شه...
مرسي

Newer Posts